...

...

مانده ام..

سرت گیج نمی رود؟؟


مانده ام در این که چطور بعد از سالها چرخیدن،!

هنوز سرجای خودت هستی.!!


فقط کمی شیشه ات کدر شده. کمی هم شماره هایت رنگ پریده.

انگار که سردی و گرمی روزگار بر تو اثری نگذاشته،

حتی انتظار..


ساعت من چه خوب مانده ای

کاش من هم مثل تو بودم..








حوا.. 

آی حـــــــوا.... 

 

سیب دیگری بچین، خسته ام از این دنیا... 

 

 

 

 

 

 

 

 

به سلامتی پدری که وقتی با پسرش تو غربت حرف میزنه اشک میریزه.