-
به نام پدر
یکشنبه 9 تیرماه سال 1398 16:52
سرگرم شنیدن جدال دو کودک بودم، کودک اولی : بابای من ورزشکاره، خیلی تند میدوه، از ماشینا جلو میزنه. کودک دومی : بابای من تندتر میدوه، از هواپیما هم تند تر، تو دلم گفتم: شما چه میدونین، بابای من از همه سریعتره، قبل فکردن بهش بود ولی الان نیست، ........ ............. فاصله بین بودن و نبودنت برای من از لحظه کوتاه تر بود،...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 دیماه سال 1395 14:14
خدایا ! حیف که از بهشتت راندی ما را ، وگرنه می نشستیم باهم زیر همان درخت سیب کنار جویی از شهد و شراب ! ......فرشتگان : سرود خوان ابلیس : رقص کنان عزرائیل : در خواب ... خدایا به همه اولیائت سوگند نمی دانی چه کیفی دارد در آن حال سیگاری آتش بزنی !! ... حیف که از بهشتت راندی ما را !!....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 دیماه سال 1393 23:54
یادم می آید وقتی که آنا جوابی از دخترک دم بخت نمی شنید. پر از خنده می گفت سکوت علامت رضاست. نمی دانم چرا سکوت دیگر علامت رضا نیست. سکوت دیگر نشانه پر شدن از شادی نیست. نمی دانم چرا سکوت را با گلوله پاسخ میدهند. نمی دانم چرا گوش ها از سکوت کر می شوند. نمی دانم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 دیماه سال 1393 23:51
مُردَم وقتی بجای رسیدن چاره ای دیگر کردی فکری برای نرسیدن....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 دیماه سال 1393 22:50
نگاه کرد سرش رو بالا گرفت و نگاه کرد با کی حرف می زد ؟ صداش رو نمی شنیدم اما با دستش یه جوری بازی می کرد که انگار داره چیزی رو میبینه. خوشحال شدم. گفتم نکنه چشماش خوب شده باشه ؟ به سمت نگاهش رفتم. آسمون بود. آخه تو آسمون چی بود ؟ کی بود ؟
-
بارش
شنبه 8 آذرماه سال 1393 23:41
می بارد، به زمین خشک که مـــــی نگری، می بارد به لبخند خشکیده که می نگری، می بارد به خورشــــــــــــید که می نگری، می بارد ابر چشمانت بارانی ست سبک شده ای، پر می کشی، پر که کشیدی، خورشـــــــــــــــــید هم می بارد
-
ایرانی
جمعه 7 آذرماه سال 1393 01:36
کپی واجب: ﻧﺎﻣﻪ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﻮﻃﻨﺶ : ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﮔﺬﺷﺘﻢ ، ﮔﻔﺘﯽ : "ﻗﯿﻤﺘﺖ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ؟" ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﮔﺬﺷﺘﻢ ، ﮔﻔﺘﯽ : "ﺑﺮﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻦ !" ﺩﺭ ﺻﻒ ﻧﺎﻥ ، ﻧﻮﺑﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ "ﭼﻮﻥ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮﺩ!" ﺩﺭ ﺻﻒ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ "ﭼﻮﻥ ﻗﺪﺕ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮﺩ!" ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﻋﻮﺍﯾﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ...
-
خداحافظی
دوشنبه 18 فروردینماه سال 1393 00:05
می گذرد ... ساعت ها، دقیقه ها، ثانیه ها وای بر این لحظه ها چه سخت آمدی، چه پر درد آمدی ، پر درد ماندی ، پر درد، اما!.... ساده رفتی پر کشیدی، رها شدی ما و من چه تنها شدیم، روحت شاد رفیق به یاد سعید فخری وایقان ساعاتی پس از مرگ
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1392 11:17
در این ممتد فنا ناپذیر نه تو مانی و نه من.. چهره کم در همکش. که روزگاریست مجنون درپی لیلا نیست.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 23:26
از لا ب لای انگشتان من نگاه می کنی.. در جستجوی چه هستی؟؟ دیریست که جذبه ای در میان این شهر نیست،! رهگذران می آیند، می روند، سرد ، مبهم، گنگ، کور، لال، کر، بی توجه به مسیری که در آن جا دارند، چشمانت را ببند عروسک من، ارزش نگاهت بیش از روزهاست.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 09:46
در این ممتد فنا ناپذیر نه تو مانی و نه من.. چهره کم در همکش. که روزگاریست مجنون درپی لیلا نیست.
-
فیس بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوکی
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 19:44
تو کره جنوبی سرعت اینترنت ایرا رو تو برنامه شوک نشون میدن. یه همچین مملکتی داریم..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 دیماه سال 1391 21:30
ای فلانی .. دو، سه خطی بنویس .. دل ما دریایی ست. موج ها گمراهی ست. مرغ دریا اگر از ساحل ما می گذرد، پنهانی ست. ساحل این دریا دیر وقتی ست.طوفانی ست. دل ما دریایی ست.. دل ما دریایی ست..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 دیماه سال 1391 21:24
ای فلانی... نمی دانم نبودنت، ندیدنت، نشنیدنت، چرا و چرا ؟؟ مرا اینگونه ... در هم شکسته ..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 دیماه سال 1391 13:17
نمیدانم، چرا دیگر صدایت را نمی شنوم... ایراد، گوشهای من است یا نبودن تو ..؟
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 آذرماه سال 1391 22:01
دختر خانوما واسه تست آقا پسرا ... تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش! 1. اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده 2. اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده 3. اگه پرید بالا بــــــــنگ زده 4. اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده 5. اگه ازت لب گرفت کک زده 6. اگه فشه خار مادر داد مستـــــــه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 آذرماه سال 1391 22:51
عشقتُ رو از بالای آپارتمان پرت کن پایین ... . . . . . . . . اگه برنگشت بدون از اول هم مال تو نبوده ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 23:25
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهی بامی که پریدیم ، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم . . . رمیدیم . . .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 مردادماه سال 1391 05:34
به کسانی که به شما حسودی میکنند احترام بگذارید. زیرا این ها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند شما بهتر از آنانید.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 11:28
امروز سوار یه تاکسی شدم که کولرش روشن بود. دوست داشتم سرم رو بگذارم رو شیشه و از شوق اشک بریزم.! ..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 09:35
دست و دلم لرزید.. هنگامی که در آستانه در دیدمت هنگامی که روبرویم نشستی. هنگامی که دستانت را گرفتم. نگاهم چرخید. چهره ات را که دیدم.. دست و دلم لرزید.. آه مادرم. چهره ات چه درهم شکسته.. ------------------ برای یگانه خورشید هستیم. مادر
-
آتیش
پنجشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1391 10:50
سیگاری گوشه لبم بود و دنبال کبریت بودم ... گفتم آقا آتیش دارید ؟ گفت تو جیبم نه ... اما تو دلم هست ... به کارت میاد ؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1391 10:33
همگی از دروغ شنیدن بدمان می آید ولی شنیدن حرف راست ظرفیتی را می طلبد که اکثرا ما نداریم و فقط ادعایش را داریم ...
-
من اگه خدا بودم
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 08:58
من اگه خدا بودم زیر بغل آدما مو نمیکاشتم! من اگه خدا بودم این سیستم مسخره ی عادت ماهیانه رو از رو خانوما برمیداشتم ایقده گیر ندن بهمون اینجوری هم خانوما دوباره دوستم داشتن، هم آقایون!!!!! ( کف و سوت ملت... ) اگه من خدا بودم ، به ابراهیم میگفتم به جای این که خونه ام رو تو صحرای عربستان بسازه ، بره یه جایی تو سواحل...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1391 21:49
و او گفت : شما می خواهید از راز مرگ سر در آورید. اما این راز را چگونه پیدا می کنید ، مگر آنکه او را در دل زندگی بجوید ؟ بوم که چشمان شب گیرش در روز کور است ، دروازه دل خود را به زدگی باز کنید . زیرا که زندگی و مرگ یک چیزند ، چنانکه رودخاه ها و دریاها همه یک چیزند . دانش خاموش شما از هستی آن سو تر در ژرفای امیدها و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1391 11:56
بانوی من مرا به دریاهای آبی مخوان مرا به آسمان آبی و کهکشان نخوان مرا به خود بخوان مرا به آن آغوش گرمت بخوان
-
چشم دل اگر بگشایی
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 03:08
هر نظر کرده ای را ناظری است هر سفر کرده ای را منتظری است شاید حکایت خم ابرو و کرشمه یار...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1391 10:04
اگر بنا باشد خیلی خودمانی ، در آرامش وبه سادگی آن چه را در تو دوست دارم شرح دهم ، می گویم : آزادی ات را - یعنی آن بخشی از قلبت که تو برای خودت هم پیش بینی نا پذیر می شدی ، یعنی آن بخشی از قلبت که تمامی امیالی را که می شد در تو دید نقض میکرد و بلا خره یعنی عشق تو و ذکاوت تو . چرا که عشق حقیقی ، ذکاوت جسمانی و تجربه ی...
-
چنته
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 07:53
نور خورشید به سنگفرش نیایش تابید بوی یاس حقیقت روی علفها پیچید و در آن سمت محبت پیر مردی خوش سر و ریش از پس پنجره ای پر گفتار دل تنهایی خود را می گفت که در این نزدیکی .. روزگاری فصل آغاز شکفتن دم دروازه شهر روبروی پر پرواز کلاغ فصل تنهایی ما کمتر بود
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 18:01
با تو ام ... تو من همانم که برایت همه چیز بودم..