...

...



دستهای خالیِ مان دخیلتان. ما را به رسم رفاقت دعا کنید...




















مینیمال

پدر و دختر به پلی معلق روی رودخانه رسیدند.


پدر: عزیزم. دستم را بگیر تا به سلامتی از رودخانه بگذریم.

دختر: پدر تو دست مرا بگیر.

پدر: ‍[با تعجب] چه فرقی بین این بود که من گفتم و تو گفتی؟؟

دختر: فرق زیادی بین این دو است پدر عزیزم.


اگر من دست تو را بگیرم تو این ترس را خواهی داشت که من تو را رها کنم و برایم اتفاقی بیافتد. اما اگر تو دست مرا بگیری من مطمئنم که همیشه در امانم.

بدون شرح!!!!



پ.ن: یا قول نده یا قول میدی پاش وایستا.


هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن: اعتماد، قول، رابطه و قلب؛ زیرا اینها وقتی می شکنند صدا ندارند، اما درد بسیاری دارند.  ((چارلز دیکنز))