...

...

 آموخته ام که...

 با پول می شود


خانه خرید ولی آشیانه نه،

رختخواب خرید ولی خواب نه،

ساعت خرید ولی زمان نه،

می توان مقام خرید ولی احترام نه،

می توان کتاب خرید ولی دانش نه،

دارو خرید ولی سلامتی نه،

خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ،

می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.



چارلز چاپلین





بعدن نوشت : همه چی آرومه ولی من هنوز خوشحال نیستم

عاشقانه



گویی یا ای دوستان دوره هجران سپر شد

دست حق افتاد و غم صاحب سفر شد


غم به تنهایی نصیب آن دو یار تک سفر بود

تا که آخر یار تنها با دوستدار همسفر شد















زن درویشی به نام رابعه بود . در کتاب مقدسی که عادت داشت بخواند خطی را حذف کرد . هیچکس از کتاب مقدس خطی حذف نکرده است زیرا چه کسی می تواند کتاب مقدس را بهبود ببخشد ؟

درویش دیگری آمد با رابعه بماند . او کتاب را خواند و گفت : رابعه ، کسی کتاب مقدس ات را خراب کرده است ! آن نا مقدس شده است ، یک خط از آن حذف شده است . چه کسی آن را حذف کرده ؟

رابعه گفت : من آن را حذف کرده ام .

درویش شوکه شد . گفت : تو این خط را حذف کرده ای ؟

متن این بود : از شیطان متنفر باش .


---

از وبلاگ یک فجان چای



پ.ن : می نویسم تا یادم باشد. فقط عاشق باشم.