اگر بنا باشد خیلی خودمانی ، در آرامش وبه سادگی آن چه را در تو دوست دارم شرح دهم ، می گویم : آزادی ات را - یعنی آن بخشی از قلبت که تو برای خودت هم پیش بینی نا پذیر می شدی ، یعنی آن بخشی از قلبت که تمامی امیالی را که می شد در تو دید نقض میکرد و بلا خره یعنی عشق تو و ذکاوت تو . چرا که عشق حقیقی ، ذکاوت جسمانی و تجربه ی آزادی ، در ما چیزی جز قلب تپنده و پرنده نمی سازند.
سلام
چه با مسما،
این کلبه زیبایی که ساخته ای به آدم آرامشی میده که گویا روی ابر آرمیده ای، ای دوست ...
مرسی دوست عزیزم
ادرس بلاگمو عوض کردم.
=====================================
میگویم آن دوست داشتنی که دروغی نیست...
تمام نمیشود...
راستش سه بار متنتو خوندم تا بتونم خوب لودش کنم.. عالی بود بی هیچ گونه کلیشه ای...
راستش
عشق واقعی .. همون مهر و محبیتیه که نمیشه به یک نکته تو وجود یکی اتلاق کرد ... به خوبیه شما نمیتونم توصیفش کنم . ولی عالی بود.
جالب بود