[ بدون نام ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 ساعت 02:23 ب.ظ
. مادر! مرا ببخش فرزند خشمگین و خطا کار خویش را مادر! حلال کن که سرا پا ندامت است با چشم اشکبار، ز پیشم چو میروی سر تا به پای من غرق ملامت است. *** هر لحظه در برابر من اشک ریختی از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی بیچاره من، که با همه ی اشکهای تو هرگز نداشت راه گناهم نهایتی *** تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام گاهی به سنگ جهل، گهر را شکسته ام گاهی به دست خشم به خاکش کشیده ام *** ممنون از حضورت
[ بدون نام ]
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 ساعت 02:34 ب.ظ
وب فوق العاده ای دارین واقعا عالیه.
افشانه
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 ساعت 09:38 ق.ظ
. مادر! مرا ببخش
فرزند خشمگین و خطا کار خویش را
مادر! حلال کن که سرا پا ندامت است
با چشم اشکبار، ز پیشم چو میروی
سر تا به پای من
غرق ملامت است.
***
هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که با همه ی اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
***
تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای
من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام
گاهی به سنگ جهل، گهر را شکسته ام
گاهی به دست خشم به خاکش کشیده ام
***
ممنون از حضورت
وب فوق العاده ای دارین واقعا عالیه.
واقعا یکسری چیز ها حقایق خیلی تلخی هستن ...
راستی اونیکه اسم نداره من بودم خوشحال میشم حضورت مستمر باشه.