روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم
سر سوزن ذوغی
و اخبار جدیدی شاید
تا هوای دلمان تازه شود...
روزگارم واقعا بر وفق مراده از دوستانم که خبر دارم اینطوریه که : آلیس که دید وضع و اوضاعش خوبه و حسابی خدم و حشمی بهم زده بی خیال این دنیا شد و تو همون سرزمین عجایب موندگار شد. چوپان دروغگو هم تا فهمید که فقط دوتا دروغ گفت و این همه حرف شنید خودکشی کرد. کبری هم تصمیم خودشو عوض کرد و حالا شده مانکن fashion TV. پیرمرد هم که دید پسراش همه چوب ها رو شکستن دق کرد و مرد، غافل از اینکه پسراش اونروز هایپ خورده بودن. اون مرد هم که تو بارون با اسب می اومد یادتونه که؟ بعد از چند تا معامله دولتی و رانت و ... حالا دیگه سوار بی ام و ۷۴۰ شده و ... نیست که تو بارون می آد.
خلاصه دیگه
همه چی آرومه
غصه ها خوابیدن
شک نداری دیگه تو به احساس من
چه خوب که غصه هاتون خوابیدن
به منم سر بزنین خوشحال میشم
ایول
نه پست های تو از بس ساده و رونه نمیشه چیزی گفت
این متن بدجوری با آهنگ وبلاگت تناسب داره! با اینکه طنزه اما به شدت تلخه و آدم دوس داره بشینه به حال این زمونه گریه کنه
همه پر دردن!
فقط نمی دونم این چه دردیه که همه سکوت کردن!