...

...

نامه

با ناز بیدارت می کنم ، صبحانه را روی میز جلوی پنجره رو به باغچه چیده ام، کنار پنجره می ایستم و نگهام را به گلهای باغچه می اندازم. سیگاری که روشن کرده ام هنوز در ابتدای راه سوختن است. چشمانم به باغچه و گوشهایم به انتظار صدای پای تو است تا بیایی، و باز مثل همیشه دیر می کنی ، اما اینبار فقط تعداد سیگارهای سوخته من به اندازه سالهای نیامدنت شده است. 

-------
تیر 87

نظرات 9 + ارسال نظر
شیوا چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:15 ب.ظ http://shiva.blogsky.cim

خیلی قشنگ بود ، بعد از مدت ها از یه نوشته حس گرفتم
دمت گرم

مرسی.
امیدوارم حست خوب باشه.
هر چند که خاطره تلخه.

بهار چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:49 ب.ظ http://azalia.blogsky.com

تمام توصیفتو می شه تجسم کرد. عالی بود!
چه حس قشنگی داری

یک زن چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:03 ب.ظ http://radepayeman.blogsky.com

سلام دوست عزیز
به پستی که شما خوندید بازم اضافه کردم...اسم کتاب رو هم در جواب به دوستم ش.ش نوشتم.

مرسی از لطفت.

الهام چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ http://elham66.blogsky.com

لحظه های تحمل، لحظه های غیر قابل تحمل، چه پر شمار شده اند ، این ثانیه ها.

این جمله یکی از متن های ولاگ فردای نو است
اگه تونستی یه سری بزن
اونجا هم نوشته های خوبی دارد
www.farda9.blogfa.com

مریم چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.soutak.blogsky.com

سلام دارینوش جان
مرسی که بهم سر زدی
بازم بیا

شب نویس چهارشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ب.ظ http://man-o-shab.blogsky.com

به امید اینکه سیگارهای سوخته از این بیشتر نشن...

حالا دارم سیگار انتظاری رو میکشم که بهش برسم . چون رفته

خیزران جمعه 23 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 ق.ظ http://kheyzaran.blogsky.com

چون سیگاربرای سلامتیت بداست
زودترازآنچه فکرکنی می آیم تا اولین سیگارت رادرابتدای راه سوختن خاموش کنی /صبحانه را با هم بخوریم وبیشتربه گلها نگاه کنیم
با احترام

این سری من باید بیام

مدی سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:24 ب.ظ http://madikhanoom.blogsky.com

مرسی که بهم سر زدی...خدایا کی میخواد این غم از دل من بره بیرون؟واقعا چند سال دیگه باید صبر کنم تا به خوشی برسم؟میدونی چند ساله از ته دل نخندیدم؟همیشه یه غمی ته وجودم بود

میفهمم چی میگی . اما کاشکی اونی هم که باید بفهمه می فهمید.
روزگار تلخ تر از اونیه که بخوای با تلخیش زندگی کنی. سعی کن اونقدر شاد باشی که احساس غمگینی برات همیشگی نشده باشه.

غم نویس سه‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.alisarbazz.blogfa.com

وب باحالی داری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد