آرام ٬ آرام ٬ آرامتر
انعکاس صدایش در کوچه پر خم و پیچ ماندگار است.
گوشه اتاق انتظار تو را میکشد.
صفحه خالی انتظار تو را می کشد.
صبح انتظار تو را می کشد.
حتی آهه هم انتظار تو را می کشد.
رفتنش هم ٬ مانند بودنش آرام بود
....
ئاسمانیک پرله سلاو
به هشتیک پرله گولاو
خزانیک پرله سوز
جه ژنی منزل نو مبارک
تکیه بر درگاه در زده ام.
پیشانی من خسته و چروکیده
از رنج
از انتظار
چه روز ها و چه شبهایی را تنها با یاد تو به سر برده ام.
بغضم٬ اشکم٬ تنها یاوران این روح خسته ی من اند.
اکنون که رنگ چشمانم به مانند رنگ گیسوان سفید رنگم در روشنای تابش خورشید. بازتاب خاموشی دارد. دل به راه تو هستم.
فرزندم
ای فرزندم
هنوز بر درگاه در نشسته ام.