...

...

دلگیرم از این قلم که بر کاغذ ذهنم می رود اما در برگه سفید دفتر هرگز قدم از قدم بر نمی دارد. 

 

دلگیرم که چرا نمی توانم به زمینی خشک نگاهی سبز بیندازم .  

دلگیرم که چرا حتی نگاه معصومانه اش را با لبخندی جبران نمی کنم.  

دلگیرم که چرا دستان من ازیخهای قطب شمال هم سرد تر است.  

دلگیرم که چرا اینگونه لحظه را بی آنکه بپذیرم٬ وا می گذارم. 

 

----  

 دریغا ! که از حالم هیچ استفاده ای نمی کنم؟ دریغا ! که نمی اندیشم که مسئولیتم با توجه به شرایطم است.
خوب که می اندیشم ، با خود می گویم که حال را دریاب و آینده را بساز نه اینکه حال را فدای گذشته کن . 


 زوشا بیرانوند

اگر دل دلیل است ...

سراپا اگر زرد پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم  


چو گلدان خالی ، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم  


اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم  


اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم 


اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم !
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم ! 


گواهی بخواهید ، اینک گواه :
همین زخمهایی که نشمرده ایم ! 


دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم 
 

....... 

 

قیصر امین پور

به مناسبت هفتمین روز

بهزاد : 

 

[همه تو زندگی دنبال موفقیت می گردند. می خوان موفق بشن تا خوشبخت بشن. اما وقتی موفق میشن که میفهمن خوشبختی رو همون اول جا گذاشتن.]