در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ما بود که همه بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت
دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
-----------------------------
پ.ن. در زمره این خلق خدا صحبت شمشیر کنید
نعمت جان به سلامت گله از شیر کنید
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد .....
واقعا این از قشنگترین غزلیات حافظ
تشکر از حسن انتخابتون
خوشحالم از اینکه لذت بردید
سلام دوست عزیز.
غزل بسیار زیبایی ست
اما عشق زیباترین هدیه خداست .
من افتخار میکنم که سر تا پا عاشقم اونم از نوع معتادش
ای معتاد ای معتاد.
حیف قالب نظراتتون شکلک نداره
خیلی وقت بود می خواستیم بشکلیم. میشکلیم
ممنون خیلی خوب بود
ببخشید فضولی میکنم آخه به دانش آموزانم رفتم
میشه بگین اسمتون یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب برید یک قالب نظرات شکلک دار بیارین بذارین جای این
میخواین یادتون بدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش میکنم. بفرمایید. اکر این لطف رو در حق بنده نمائید که بسی متشکر خواهم شد.
کوه را طاقت آن نیست که بر دوش کشد
بار هجری که نهاده است به دل یار مرا
خنده بر ناله ی جانسوز گرفتار مکن
که آتش افکند بجان یار دل آزار مرا